روستای بنماران از توابع بخش سنجبد شهرستان کیوی خلخال، با مختصات جغرافیایی 37 درجه و 52 دقیقه عرض شمالی و 48 درجه و 28 دقیقه طول شرقی، درحدود 75 کیلومتری جنوب شهر اردبیل و در بالای رشته کوههای مرتفع منطقه که از شمال بسمت جنوب و در موازات سمت چپ جاده اردبیل به خلخال و در دامنه تلاقی کوههای اوزون داغ با کوه قیماس ونخودلوق واقع شده است. این روستا از شمال به روستای قلعه جوق، از شرق به روستای آرپاچائی، از جنوب غرب به روستای وچین و از جنوب شرق به روستاهایی کرد نشین( میل آغاردان) و از سمت غرب به روستای مجدر محدود می شود.
آب و هوای این روستا در بهار و تابستان معتدل و در زمستان بسیار سرد است. و از تاریخ گذشته آن اطلاع دقیقی دردست نیست و آنچه مسلم است این روستا دارای قدمت تاریخی زیاد بوده و آثار و بقایای قدیمی این روستا در چندین نقطه قابل مشاهده است که موید جابجائی مکانی روستا در قرون گذشته است آخرین جابحائی مکان روستا طبق نقل قولهای پیشینیان که سینه به سینه به نسلهای امروزی منتقل شده وبنظر میرسد نامگذاری این روستا نیز از آن نشئت گرفته این بوده که مکان روستا در حدود سه یا چهار کیلومتری غرب مکان فعلی و در محلی بنام شنهر(شاه نهر) بوده که روستا مورد حمله گروه مارهای سمی قرار گرفته و باعث شده ساکنین به مکان فعلی روستا نقل مکان نمایند و بنماران (بنای ماران) را بنا نهند.
ساکنین روستای بنماران به زبان آذری سخن می گویند، مسلمان و پیرو مذهب شیعه جعفری هستند وتا سال 1344 تحصیلات فرزندان فقط در مکتب خانه های روستا که معروفترین و مهمترین آن مکتب خانه مرحومین مُلا اروج و مُلا ابوالفضل و مُلا خلیل و مُلا مهدی و..... میسر بوده که اشخاص مؤمن و باسواد زیادی از آن مکتب خانه ها کسب علم و فیض نموده اند و اولین مدرسه درسال 1342 با دیوارهای خِشت گلی در روستا ساخته شد تا در کنار مکتب خانه ها فعالیت نماید ولی به لحاظ نبود امکانات مناسب سکونت و ایاب و ذهاب معلمین که غالباً سربازان وظیفه در قالب سپاه دانش بودند رونق چندانی نیافت وخیلی زود تعطیل و ساختمان آن مخروبه گردید و در سال 1347 مدرسه سه کلاسه جدیدی با همت خود روستائیان احداث گردید و تا اوایل انقلاب شکوهمند اسلامی محل تحصیلات فرزندان تشنه علم این روستا بوده تا اینکه در کنار همان مدرسه ساختمان جدید تر و با استحکام تری بنام دبستان ابومسلم ساخته شد و هنوز هم در آن تا کلاس پنجم ابتدائی امکان تحصیل برای دختر و پسران با استعداد روستا وجود دارد . این روستا به لحاظ قرار گرفتن در منطقه کوهستانی دارای آب وهوای سرد و خشن زمستانی بوده که رفت و آمد اهالی به شهر با دشواری انجام میپذیرد هر چند که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دارای راه شوسه و آب لوله کشی وتلفن و برق شده است ولی مشکل اساسی دیگر اهالی همان زیر سازی مناسب جاده و آسفالت مناسب آن جندین سال است که به آرزوی دست نیافتنی بدل شده است .
الگوی معیشت و سکونت :
مردم این روستا عمدتاً به فعالیتهای زراعی و دامداری اشتغال دارند . محصولات عمده زراعی روستا مشتمل تولید علوفه برای دام میباشد و در گذشته نه چندان دور تولیدات عمده آن گندم و جو بوده ولی امروزه کاشت آن از رونق افتاده است، اما محصولات دامی و لبنی بصورت عمده دراین روستا تولید میشود. صنایع دستی آن عبارتند از: بافت انواع گلیم، جاجیم، فرش، جوراب و شال گردن، که برای تامین نیاز مصرفی خانوار روستایی تولید میگردد. روستای کوهستانی بنماران با بافت مسکونی متمرکز در دامنه کوه اوزون داغ استقرار یافته است. خانههای قدیمی با دیوارهای ضخیم، سقف چوبی و پوشش کاهگلی نشانگر سازگاری. تناسب معماری خانهها با اقلیم و طبیعت روستا میباشد. ساختمان خانههای روستای بنماران با توجه به کوهستانی بودن منطقه و تجربیات ناشی از وزش باد و تابش آفتاب، جهت شرقی - غربی دارند. مصالح به کار رفته در ساختمانهای قدیمی روستا شامل چوب، خشت، سنگ و کاهگل است، ولی در بناهای جدید، آهن، آجر، سیمان و سنگ استفاده میشود.
جاذبههای گردشگری
روستای بنماران با استقرار در دامنه کوه اوزون داغ و ارتفاعات سرسبز و جذاب منطقه اطراف، در شمار زیباترین روستاهای ایران به شمار می رود. جریان آب و چشمههای فراوان به ویژه چشمۀ آق بلاغ ، و هوای پاک، سرسبزی مَراتع اطراف، هر بینندهای را به شوق و تأمل وا میدارد. همچنین آب شدن یخها و برفهای دامنههای کوههای اطراف در فصول بهار و تابستان پوشش گیاهی چشمنوازی را همراه گُلهای وحشی، گَونهای انبوه و لالههای سرخ، شقایقها و دیگر گلهای وحشی پدید می آورد، که هر بینندهای را مسحور می کند و در هر فرصت و مناسبتی دلباختگان مهاجرت کرده خود را برای بهره مندی از زیبائی های طبیعت به آغوشش می کِشد.
سوگواری های عمومی ماه محرم در این روستا، هرساله با شکوه تر از سال قبل و با دسته های زنجیر زنی و سینهزنی و نوحهخوانی در مسجد جامع بنماران که در سال 1393 افتتاح شد همراه است این روستا از دیرباز همواره از علما و مداحان اهل بیت خالی نبوده و عالمای چون مرحوم شیخ محسن انصاری در دامن این روستا پرورش یافته و نقش بِسزاعی در ترویج علوم اسلامی در بین ساکنین روستا و روستاهای همجوار ایفا نموده و به رحمت ایزدی پیوسته است و هر چند که چندین نسل از زمان حیات ایشان سپری گردیده . نام پُرآوازه اش بر هیچ کس پوشیده نیست و زبان زد خاص و عام است. عید نوروز از مراسم مهم مردم روستا به شمار می آید که در استقبال از آن مردم به تهیه لباس نو و شیرینی و خوراکی های مخصوص عید اقدام می نمایند و در ایام عید به دید و بازدید از خانوادههای یکدیگر می روند. چهارشنبه سوری را با مراسمات خاصش (شال اندازی و روشن کردن آتش در پشت بام ها ) حتماً برگزار میکنند . عید فطر و عید قربان نیز با مراسم خاص برگزار می شود. پوشاک مردان روستا تفاوت چندانی با لباس سایر نقاط روستایی آذربایجان ندارد، آنها کت و شلوار و پیراهن می پوشند اما زنان روستا مخصوصا آنهائیکه پا به سن دارند از لباسهای سنتی و محلی استفاده می کنند. آنان پیراهن بلندی که تا قوزک پا می رسد «کؤینک» ، «تومان» (دامن چیندار یا شلیته) و جلیقهای می پوشند و با «یایلیق» (روسری) سر خود را می پوشانند. و از رسوم دیگر اهالی در نحوه برگزاری مراسم عروسی ها میباشد که اندکی درشکل برگزاری آن تغییراتی بوجود آمده است از جمله اینکه سابقاً در عروسیها عاشق ها جذابیت شادیها را برای شرکت کنندگاه در عروسی دو چندان مینمودند و متشکل از نوازنده تار(تارچی ) و ویلون زن (نوازنده ویلون) و بالابان چی که غالباً هنگام شب یا روز در داخل خانه با اجرای خوانندگی طبق درخواست میهمانان و داستان سرائی ساعت ها فکر و اندیشه مخاطبان خود را تسخیر میکردند و زورناچی که معمولاً در هنگام روز در میدان یا محوطه باز با نواختن سورنا(زورنای) به همراهی آلت موسیقی دیگری بنام دایره(قابال) و نواختن آهنگی موزون و مهیج جوانان را به کشتی(به نام گولش) گرفتن ترغیب می نمودند و جوانان و شرکت کنندگان به نوبت با حریف دست و پنجه نرم میکردند و گاهی هم پهلوانی یا با دعوت و یا به اتفاق در عروسی حضور می یافت و موجب رونق بیشتر عروسی میگشت و با اجرای برنامه های زیبا ساعت ها فکر تماشاگران را از مشکلات روزمره می رهانیدند ولی امروزه متاسفانه آن رسوم زیبا اندک اندک به ورطه فراموشی سپرده میشود و بجای آن، موسیقی بدون روح که هیچ سنخیتی با مخاطب ندارد و نوازنده آن هرگز قادر نیست با مخاطب آن ارتباط عمیق که ریشه در فرهنگ جامعه را داشته باشد برقرار کند جایگزین گردیده و یک دستگاه ارگ با برنامه کامیوتری و با صدای دلخراش باندهایش نه تنها آرامشی به مخاطب خود نمیدهد بلکه موجب ناراحتی وعذاب تماشاگران و شرکت کنندگان در عروسی را هم فراهم میکنند. وکجاست آن داستان سراییهای عاشق ها با آن داستانهای شیرین که از بطن فرهنگ مردم برمی خواست و پیر وجوان را ساعتها در رویای خود غوطه ور می ساخت . و در آخر رسم دیگر اهالی سیب انداختن داماد به زیر پای عروس است که با گذشتۀ نَچندان دور اندکی در شکل برگزاری آن تغییر ایجاد گردیده است به نحوی که قبلاً عروس سوار بر اسب راهی خانه بخت میشد و سر و روی عروس با شال قرمز رنگی پوشانده میشد ولی الان عروس سوار برماشین راهی خانه داماد میگردد و لباس سفید برتن می کند.
مد لاین
با مصرف دانه کتان پوست و موی سالم داشته باشید
نکات مهم درمورد کاشت مژه مصنوعی
مناسب ترین ضد آفتاب برای پوست